بانیان و منتقدان دیرهنگام سایکس- پیکو از یک قماش اند
قرارداد سایکس- پیکو، در حالی یکصدساله شد که بانیان و منتقدان آن هر دو طرح هایی را دنبال کردند و می کنند که وضعیت مصیبت بار خاورمیانه نتیجه آن است.

قرارداد سایکس -پیکو در 16 مه سال 2016 برابر با 27 اردیبهشت 1395 یکصدساله شد. طبق این قرار داد ،انگلیس و فرانسه در 16 مه سال 1916 در خصوص تقسیم اراضی تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی واقع در خاورمیانه عربی بین خود به توافق رسیدند و سپس با دادن وعده توخالی استقلال به ساکنان عرب زبان این مناطق آنها را به قیام علیه امپراتوری عثمانی تحریک و تشویق کردند .دولت های استعمارگرانگلیس و فرانسه نه تنها به وعده اعطای استقلال به مناطق رهایی یافته از امپراتوری عثمانی عمل نکردند بلکه درچارچوب نظام قیمومیت (که خود بانی آن در نهاد تازه تاسیس جامعه ملل بودند )سلطه خود را براین مناطق ادامه دادند .آنها همچنین با افشاندن تخم اشغال فلسطین به وسیله مهاجران صهیونیست، نه تنها اعراب و دولت های نوپای عربی بلکه عموم مسلمانان را با چالش اشغال فلسطین مواجه کردند. گذشته ازاینها سرخوردگی های ناشی ازخلف وعده دولت های استعمارگر باعث شکل گیری جنبش های ضد استعماری شد که در مقاطعی زمینه انحراف آنها را به سمت افکار چپ و کمونیستی فراهم کرد و بدین ترتیب منطقه را در دوران طولانی جنگ سرد به جولانگاه قدرت های شرق و غرب تبدیل کرد. بنا بر این از هر منظر که به موضوع نگاه شود مشخص می شود که قرار داد سایکس -پیکونقش اساسی در انحراف مسیر طبیعی تاریخ تحولات سیاسی منطقه عربی داشته و آنها را در وادی قرار داده که هنوز هم بعد از یک قرن هزینه های سنگین بابت آن می پردازند و این نشان می دهد آثار مخرب استعمار گران اروپایی در منطقه خاورمیانه همچنان جریان دارد .
تردیدی در این نیست که نقشه خاورمیانه در یکصد سال پیش می توانست بهتراز آنچه که قرار داد سایکس - پیکو بر منطقه و خاورمیانه عربی تحمیل کرد، طراحی شود و متناسب با واقعیت های دینی، زبانی و قومی متنوع در این سرزمین باشد. اما با اینحال این قرار داد با تمام بدی ها و ضعف هایی که داشت هویت سیاسی منطقه را در یک قرن گذشته شکل داد و نظم و ثبات نسبی را برقرارکرد. در چنین وضعیتی درخواست برای تغییر نقشه این منطقه آن هم بعد از یک قرن می تواند به همان اندازه خطرناک و پردردسرساز باشد که سایکس - پیکو به همراه داشت . نکته جالب و قابل تامل در این میان این است که درخواست برای تغییر نقشه خاورمیانه که بر اساس سایکس - پیکو طراحی شد در دهه های گذشته مطرح نبوده است و نخستین زمزمه ها برای تغییر آن از زمانی مطرح شد که در امریکا نومحافظه کاران نزدیک به محافل صهیونیستی در دوره جرج بوش پسر به قدرت رسیدند و در فلسطین اشغالی نیز راستگرایان صهیونیستی به رهبری اریل شارون رئیس وقت حزب لیکود قدرت را به دست گرفت و در مشارکت با یکدیگر زمینه اشغال عراق را به بهانه مقابله با سلاح های کشتار جمعی فراهم کردند. دومین گام در این راستا از سوی داعش برداشته شد زمانی که موجودیت خود را بر بخش های ازاراضی اشغالی عراق و سوریه تحمیل کرد و برای توجیه آن به تغییرمرزهای تعیین شده درقرار داد سایکس - پیکو متوسل شد. و بلاخره گام سوم از سوی مسعود بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان عراق برداشته شد و در چند مورد در توجیه لزوم برگزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق به ساختگی بودن و تحمیلی بودن قرار داد سایکس - پیکو استناد کرد. گزارشی هم که بی بی سی در یکصدمین سالگرد سایکس - پیکو پخش کرد به نوعی کوشید کردها را مغضوب این قرار داد معرفی کند. در بخش پایانی این گزارش امده است :"سایکس - پیکو کردها را نادیده گرفت. شاید اگر سر مارک سایکس صد سال پیش از پتانسیل کردها آگاه بود، طرحی نیز برای شوراندن آنان علیه عثمانی میچید و سهمی نیز برایشان در آینده خاورمیانه در نظر میگرفت. اما ظهور داعش این پتانسیل را بیش از گذشته به سیاستگذاران غربی ثابت کرد و اکنون کردها نیرویی جدی و اثرگذار در خاورمیانه شدهاند که اگر قرار باشد بار دیگر، پشت درهای بسته، پیمانی سری برای ترسیم جغرافیای سیاسی تازهای برای این بخش از جهان نوشته شود، جای شک نیست که دیگر همچون سایکس - پیکو نادیده گرفته نخواهند شد."
از آنچه که گفته شد مشخص می شود کسانی هم که در حال حاضر آن هم بعد از حدود 85 سال باب انتقاد از قرار داد سایکس -پیکورا بازکرده اند نه از بابت مصیبت هایی است که این قرار داد بر منطقه تحمیل کرد بلکه این قرار داد را سد راه اهداف و مطامع خود می بینند که می تواند پوشش و توجیهات مختلف و متنوعی داشته باشد. این بدین مفهوم است ماهیت اهداف منتقدان سایکس - پیکو نیز دستکم در این مقطع زمانی با بانیان آن در یکصد سال گذشته تفاوت چندانی ندارد و هر دو برای تحمیل و تقویت موجودیت و گسترش قلمرو خود می کوشند.
--------------------
تحلیل گر:احمد کاظم زاده