به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزای صدا وسیما، مسعود بارزانی رئیس منطقه کردستان عراق به خواست خود استعفا نکرد بلکه مجبور به استعفا شد.
پایگاه اینترنتی روزنامه رای الیوم در مقالهای به قلم عبدالباری عطوان نوشت: آقای مسعود بارزانی رئیس منطقه کردستان عراق به میل خود استعفا نکرد بلکه پارلمان منتخب وی را مجبور به استعفا کرد. پارلمان پی برد بارزانی پس از اشتباهات بزرگی که در حق ملت کرد در نتیجه تصمیمات و مواضع سرسختانه اش مرتکب شد، نظر شخصی خود را بر نظر عموم ترجیح داد و به سبب برداشتهای سیاسی حساب نشده خود دیگر ادامه فعالیت برای وی غیر ممکن است.
پیش از این جبهه مخالفت ضد بارزانی در درون حزبش و دیگر احزاب کردی در حال گسترش بود و پافشاری او بر برگزاری همه پرسی و مخالفت با همه توصیهها و درخواستهای نزدیکترین دوستانش برای به تاخیر انداختن آن ضربه مرگباری بود که به حکومت او و شاید زندگی سیاسی اش پایان داد.
آقای بارزانی یک موضوع اساسی را از یاد برد و آن این است که وی فراموش کرد عراق تغییر کرده و دیگر آن کشور ضعیفی نیست که در مقابل نقض قانون اساسی اش هیچ اقدامی انجام ندهد. وی از یاد برد که دیگر آن زمان گذشت که نیروهای عراقی در برابر پیشمرگه در کرکوک و سنجار شکست خوردند همانطور که در برابر داعش در مناطق متعددی از شمال و مرکز عراق فروپاشیدند. امروز عراق بسیار قدرتمند شده است و نیروهای نظامی در اختیار دارد که نمیتوان آنها را کم اهمیت دانست. عراق امروز به یک محور منطقهای جدید تعلق دارد که خودش را بر کل منطقه تحمیل میکند.
پس از برگزاری همه پرسی هر نوع هماهنگی یا همکاری بین بارزانی و دولت مرکزی بغداد دشوار شد و اگر بگوییم که وی «هدیه ای» را تقدیم دولت مرکزی و کشورهای همسایه یعنی ایران و ترکیه کرد که حتی در رویا هم نمیدیدند مبالغه نکردیم. این همه پرسی در زمان نامناسبی برگزار شد و نتایج آن نه برای عراق، ترکیه و ایران بلکه برای خود بارزانی نامناسب بود.
شاید بارزانی از این فاجعه درس گرفت که چهل سال میراث سیاسی و خانوادگی اش را برباد داد. مهمترین درس این است که وی بر آمریکا و غرب تکیه کرد و تصور میکرد آمریکا و غرب برای نجات وی مداخله خواهند کرد و فراموش کرد آمریکا عربها و کردها را به عنوان مزدوران خود میخواهد. آمریکا وقتی نیازش به عربها و کردها برطرف شد آنها را به سطل زباله میاندازد.
بارزانی خدمات ارزشمندی تقدیم آمریکا کرد از جمله اینکه علیه دولت بغداد توطئه کرد و پس از اشغال، نظام آن را تغییر داد، یک میلیون نفر از مردم عراق کشته شدند و صدها هزار نفر در اثر تحریم شهید شدند. آمریکا نخستن کشوری بود که پشت بارزانی را خالی و از استعفایش استقبال کرد و به دنبال جایگزین است.
من فکر میکنم بارزانی اشتباه کرد که تصور کرد بختش در ارتباط با آمریکا و اسرائیل بهتر از بخت پدرش است. وی فکر کرد تسهیل تجاوز به بغداد و مشارکت در این حمله به وی مصونیت ابدی بخشید و آمریکا برای همیشه از وی، خانواده و نظامش حمایت خواهد کرد. در حالیکه آمریکا به شیوهای بسیار توهین آمیز موضعش را تغییر داد و این به ذهن بارزانی خطور نکرده بود.
ما با بارزانی موافق نیستیم که نیروهای پیشمرگه وابسته به سلیمانیه و رقبای وی از میان طالبانیها زمانی که با نیروهای عراقی در کرکوک نجنگیدند، به وی خیانت کردند. ما تاکید میکنیم آنها ملی گراتر و عاقلتر از نیروهای وی بودند که با نیروهای عراقی جنگیدند.
نیروهایی که وی میخواست با آنها بجنگند نیروهای عراقی بودند که نماینده دولت مرکزی هستند که خود وی قانون اساسی و دیگر قوانینش را تدوین کرد و به قرآن قسم خورد که به آن احترام بگذارد، اما وی این پیمان را نقض کرد و به امانت خیانت کرد.
آقای بارزانی این پرسش را مطرح کرد که چرا نیروهای آمریکایی از نیروهای وی حمایت نکردند و با نیروهای عراقی در حال پیشروی به کرکوک مقابله نکردند. وی حق دارد با عصبانیت این سوال را مطرح کند. اما آیا ما حق نداریم این سوال را از وی بپرسیم که چرا از متحدش اسرائیل همین سوال را مطرح نکرد که کاملا از صحنه کنار رفت و در لحظات سخت پشتش را خالی کرد در حالیکه پرچم اسرائیل در روز همه پرسی در آسمان اربیل برافراشته شده بود و عوامل موساد در میدانهای اربیل با آهنگهای کردی میرقصیدند. نمیخواهیم بارزانی به مجموعه اشتباهاتش ادامه دهد و به خشونت متوسل شود. حرفی که وی زد و گفت: به عنوان یکی از اعضای شبه نظامیان پیشمرگه خواهد ماند حرف وحشتناکی است. این حرف ثابت میکند که وی نمیخواهد وضع کردستان را به خوبی درک کند و درسهای خوبی بگیرد و بپذیرد که اوضاع تغییر کرده و همچنین معادله سیاسی در عراق و کشورهای همسایه عراق تغییر کرده است و کاری که چهل سال قبل مناسب بود اکنون دیگر مناسب نیست.
در پایان میگوییم اکنون وقت سرزنش کردن نیست. از برداران عراقی به ویژه دشمنان بارزانی میخواهیم اکنون در زمان ضعف بارزانی انتقام نگیرند زیرا کردها را هر جا که باشند برداران خود میدانیم و مانند عربها به ما نزدیکند و آنچه سبب وحدت ما است بیش از عوامل اختلاف و پراکندگی است. ما اعتقادات، میراث تمدنی، روابط همسایگی و تاریخ مشترک داریم. آنچه سبب تفرقه و شکاف بین ما میشود استعمار گر و فتنه طائفه ای، نژادی و سیاسی آن است. البته این بدان معنی نیست که ما نمیپذیریم به براداران کرد ستمهایی روا داشته شده است و آنها برای مقابله با این ستمها بهای سنگینی پرداختند و دولت مرکزی فاسد عراق اشتباهات زیادی در حق آنها مرتکب شد که باید این اشتباهات را برطرف و همچنین خودش را اصلاح کند.
امیدواریم برداران کرد که به خدا قسم آنها را دوست داریم خوب درک کنند که اسرائیل از طرف آنها نخواهد جنگید و هیچ علاقهای به آنها ندارد و از آنها به عنوان ابزاری ضد برداران عرب، ترک و ایرانیها استفاده میکند و همین موضوع را میتوان درباره آمریکا هم گفت. به برادران کرد میگوییم بیاید با هم صفحه جدیدی باز کنیم و همه با هم با این فتنه گران بجنگیم و براساس اصول عزت، برابری و محبت متقابل زندگی کنیم و کاخهای دمکراسی را بسازیم که همه ما را به سوی جلوگیری از خونریزی، ایجاد رفاه و پیشرفت و میهن قوی رهنمون سازد. همه ما به تعیین سرنوشت، عزت، حاکمیت ملی و آزاد سازی کشورمان از دست استعمارگر بیگانه نیاز داریم. همان استعمارگری که بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر سینههای ما چمباتمه زده است.