به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، خداوند در آیه سوره ۲۲ نور میفرماید:باید مؤمنان عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمیدارید که خدا هم در حق شما مغفرت (و احسان) فرماید؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
ثواب بخشش دیگران
اگر انسان بخواهد کفاره گناهان خود را بدهد و گناهان وی پوشیده و نادیده گرفته شود، باید خود اهل عفو و گذشت باشد.
اگر انسان در شرایط سختی، چون قصاص از حق خویش بگذرد و از جان قاتل در گذرد، چنین عفو و گذشتی ارزشمندتر است و کفاره گناهان خود عفو کننده میشود. عفو به معنای گذشت از گناه و خطا، نگرفتن حق و حقوق خود، تسامح، مدارا، اغماض و صفح نسبت به دیگری، یکی از مصادیق فضیلت اخلاقی احسان است. در آموزههای اسلام بسیار بر عفو تأکید شده و زندگی اجتماعی و سبک زندگی قرآنی و اسلامی بر محور مدارا بنا شده است. نویسنده در این مطلب برخی از ابعاد این فضیلت اخلاقی را بر اساس آموزههای اسلامی تبیین کرده است.
مفهوم عفو
عفو واژه عربی و به معنای زمین رها و مغفولی است که هیچ گامی بر آن نهاده نشده و هیچ آثاری در آن نیست. همچنین به معنای آب بیش از نیازی است که بدون سختی و زحمت به دست میآید. این واژه سپس به معنای رها کردن حق و حقوق و نیز گذشت و بخشش از خطا و گناه دیگری به کار رفته است.
عفو یکی از اسمای حسنای الهی به معنای محو آثار گناه و بخشش بسیار است. خداوند در قرآن فرموده است: ان الله لعفو غفور؛ به راستی که خداوند بخششگر و آمرزنده است.
عفو در اصطلاح قرآنی، به معنای
۱- گذشت از گناه و خودداری از مجازات بر آن؛
۲- باقیمانده مال از نفقه و خرجی که بخشیدن آن سبب تنگدستی صاحبش نگردد، آمده است.
این مفهوم پیش گفته، در آموزههای قرآنی و روایی با واژگان دیگری، چون صفح به معنای گذشت (حجر، آیه ۸۵) و جملاتی که این مفهوم را میرساند مانند آیه ۱۲۶ سوره نحل و آیه ۹۶ سوره مؤمنون و آیه ۳۴ سوره فصلت مطرح شده است.
عفو در اخلاق و احکام اسلامی
یکی از فضایل اخلاقی، عفو و گذشت انسان از حقوق خود است؛ زیرا عفو از مصادیق احسان است و در اخلاق بر احسان به دیگری تأکید بسیار شده و آموزههای قرآنی و روایی بر این خصوصیت و فضیلت تشویق و ترغیب کرده است.
انواع بخشش
از نظر پروفسور وورسینگتون، استاد دانشگاه ویرجینیا، دو نوع بخشش (انواع بخشش) وجود دارد:
بخششِ نوعِ اول، با فراموش کردنِ افکار خشم آلود نسبت به فرد مورد نظر است. مثلاً شما به خود میگویید که من نمیخواهم انتقام بگیرم، اصلاً میخواهم به طور کامل آن فرد را فراموش کنم؛ که البته این نوعِ بخشش خیلی مطلوب نیست، چون شما در وجودتان هنوز اندکی خشم دارید.
بخششِ نوعِ دوم، عوض کردنِ احساس است، شما تنفر را فراموش نمیکنید، بلکه آن را با محبت عوض میکنید. از نظرِ پروفسور این نوع بخشش به سلامت شما کمکِ زیادی میکند، فکرِ شما را کاملاٌ باز میکند و به شما قدرت میدهد.
رسیدن به بخشش
ثواب بخشش دیگران
از نظرِ پروفسور پنج مرحله باید برای رسیدن به احساسِ بخشش در انواع بخشش طی شود.
اول، شما باید کاری را که به شما ضربه زده است، به یاد بیاورید و کاملاً به آن فکر کنید؛ سپس خودتان را به جای فردی بگذارید که از دستش عصبانی هستید، ببینید چه کاری کردید که او این رفتار را داشته است؛ بعد به اطرافیانتان فکر کنید، ببینید چه کسی اخیراً فردِ دیگری را بخشیده است، این کار احساسِ خوبی به شما میدهد، مطمئن باشید.
در مرحله بعد آن فرد را ببخشید، به همین راحتی؛ اصلاً کارِ سختی نیست، بلکه مرحله بعد بسیار سخت است، و آن این است که این حسِ بخشیدن را فراموش نکنید و به آن ادامه بدهید. شاید بگویید اینها فقط حرف است، اما پروفسور وورسینگتون در سال ۱۹۹۵ شخصی را که مادرش را به قتل رسانده، بخشیده است؛ و البته با استفاده از همین پنج مرحله!
نبخشیدن
باید در نظر گرفت انسانهایی هستند که نمیتوانند مراحلِ بالا را طی کنند. آنها نمیتوانند ببخشند و فراموش کنند؛ آنها نمیتوانند مسائلِ بزرگ را ببخشند، اما میتوانند با قدری تمرین، از مسائلِ کوچک به مسائلِ بزرگ برسند.
پروفسور جین سافر در مورد این افراد میگوید، آنها باید سه مرحله را مدام طی کنند؛ اول فقط باید به اتفاق فکر کنند، سپس باید به صدماتی که دیدهاند فکر کنند، باید ببینند که چرا عصبی هستند و از چه چیزی ناراحتند. مشکلِ اساسیِ به وجود آمده چیست.
سپس باید به طرفشان فکر کنند، باید ببینند که اگر خودشان بودند، این کار را نمیکردند؟ در این مرحله بخشش میتواند اتفاق بیفتد و حداقل فایده آن این است که با طیِ این مراحل، شما احساسِ قربانی بودن نمیکنید.
«چیزی که اهمیت دارد طی کردنِ این مراحل است، شاید به بخشش برسید و البته شاید نرسید. بخشش بدین معناست که برایِ دیگران آرزویِ پیشامد هایِ خوبی داشته باشید و حاضر به مریضی و گرفتاری آنها نشوید».
یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی که در قرآن کریم و روایات مورد تأکید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.
قرآن کریم در یکی از آیات درباره عفو میفرماید:
«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»
کسانی که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق میکنند و خشم و غضب فرو مینشانند و از بدی مردم در میگذرند» (آل عمران: ۱۳۴).
ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:
«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَکُمْ»
و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟»
رشد اخلاقی و معنوی
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش میآید، فرصتی برای بزرگتر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث میشود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.
حضرت علی (علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل میفرمایند:
«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛ زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد». اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاکها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسانها فراهم شود. عدهای ببخشند و بالا بروند و عدهای هم انتقام بگیرند و کوچکتر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد.
اشک و ناله او در میآید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر میآید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عدهای بزرگ میشوند و عدهای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا میکنند.
هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش میآید، فرصتی برای بزرگتر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث میشود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیمآری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش میآید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچکتر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.
گذشت و اصلاح امور
در مطالعه تاریخ به جنگهایی برخورد میکنیم که طی آن هزاران نفر ماهها با هم میجنگیده اند و هزاران نفر هم کشته میشدند. چه فرزندانی که در این جنگها یتیم میشدند و چه زنانی که بی سرپرست میماندند. وقتی علت وقوع این جنگها را بررسی میکنیم، میبینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیلهای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را میبینیم.
در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت مینمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمیشد. عفو و گذشت باعث میشود جلوی تسلسل زشتیها و ظلمها گرفته شود؛ و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع میخواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.
عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینهها و عداوتها میشود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل میگردد؛ چنان که قرآن عظیم میفرماید:و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه، ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه]مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهرهای بزرگ داشته باشند.
رسول مهربانیها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛ همدیگر را ببخشید تا کینهها از دل هایتان بر طرف گردد».
امام سجاد (علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود میفرمایند:.
اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او میشود. [۴]انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان میشود. شما که میبخشید، او شرمندهتر میشود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمیکند. در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگتر و دردآورتر تحریک میکند. امام سجاد (علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود میفرمایند:، اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او میشود
گذشت و کسب تقوا
خداوند در قرآن میفرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی.
اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیکتر است».
بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه میخوانیم:نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:
۱- کسی که از حق خود میگذرد و آن را میبخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمیگیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیکتر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.
۲- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر میکند، نزدیکتر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.
گذشت و رحمت الهی
ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمتها و مهربانیهای خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راههای جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است.
او بندههای خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود میداند و درصدد جبران بر میآید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او میگذرد، درصدد تشکر و جبران بر میآید و رحمت خاص خود را شامل حال او میکند.
منبع: دلگرم