گزارش مکتوب؛
دردانه خلیج فارس در صدف فراموشی
دردانه خلیج فارس در صدف فراموشی است.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز کیش، نگاه عبدالله و نوعروسش پشت ویترین طلافروشی های جزیره و تعریف پر آب و تابش و بی اطلاعی فروشنده، توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد.
به دنبال گرانبهاترین سوغاتی سال های نه چندان دور خلیج فارس میگشت تا آن را تقدیم همسرش کند. کمی نزدیک تر که رفتم متوجه شدم حرف از "حصباء" است.
حصبائی که حالا کمتر کسی نه تنها در کیش بلکه در سواحل خلیج فارس و دریای عمان سراغی از آن ندارد. فکری سریع از خاطرم گذشت و شد سوژه گزارشم.
وقتی از عبدالله که چهره اش نشان می داد از خانواده مردان دریا باشد، خواستم که برایم بیشتر توضیح دهد، آدرس محمد را به من داد.
برای دیدن محمد باید به شمال غرب جزیره کیش و به میان بومیان زحمتکش و مهربان آن می رفتم، جایی که به هر سو که می نگری، نشانی از تمدن فراموش شده ای دارد که روزگاری این دردانه خلیج فارس را به کانون داد و ستد تمام منطقه تبدیل کرده بود.
در میان خانه خشتی که ایستادم نخل های زیبا با خرمایی به رنگ آتش، بوی ریحان وحشی و ادویه های مخصوص ماهی مرا از خود بیخود کرد تا اینکه با صدای خالد پسر محمد به خود آمدم.
پس از خوش و بشی پسندیده که نشان از مهمان نوازی ساحل نشینان دارد، نگاهم به دیوار جنوبی خانه افتاد جایی که لَبَس، فِطام، بَلد، دِین و نازور به شکل زیبایی روی دیوار جا خوش کرده بودند و حکایت از حرفه صاحب خانه داشتند. حرفه ای که صیدش گرانبها است و صیادش هر کسی نمی تواند باشد.
جاسم مرا به اتاقی راهنمایی کرد که هیچ شباهتی به میهمان خانه اشرافی بومیان کیش نداشت بلکه میزبان که خود بیش ازمن منتظر جستجوگر تاریخ حصباهای خلیج فارس بود، مستقیما مرا به میان جایی برد که از نزدیک با همه آنچه که باید بدانم، آشنا شوم.
"محمد کُندُرانی" ناخدا و غواص دیروز و خانه نشین امروز جزیره کیش، در سینه خود خاطرات بی شماری از دریا و صید دردانه خلیج فارس یعنی مروارید که در زبان محلی ساکنان کشورهای حوزه خلیج فارس به مرغوب ترین آن یعنی مروارید لب سیاه، حصبا می گویند، داشت.
جایی که وقتی از او پرسیدم چرا صید مروارید را کنار گذاشتی، بغض کرد و در میان کلمات بریده بریده اش متوجه دلتنگی اش از روزهایی شدم که تنها صیادی بود که می توانست با نفوذ در عمق بیشتر دریا، درشت ترین مروارید ها را صید کند.
پای صحبت این پیر دریایهای جنوب که می نشینم چنان با غرور از جوانی خود و تخصص هایشان در صید مروارید می گفت که انگار سینه پر از رمز و رازشان تاکنون پیش کسی باز نشده است.
حرفای بسیاری از روزهای صید زدیم، ناخدا محمد در جمع بندی حرف هایش دلیل فراموشی صنعت مروارید در خلیج فارس را اگرچه بی توجهی مسوولان و تخریب زیستگاه صدف های مروارید ساز عنوان کرد اما برای بررسی بیشتر فراموشی درّ های خلیج فارس تلاش کردم تا مسوولان مرتبط را پیدا کنم و بیشتر در جریان علل و عوامل آن قرار بگیرم.
کیش در کانون معادلات اقتصادی منطقه
جزیره کیش که از دیرباز به عنوان مروارید خلیج فارس مطرح است، این لقب خود را مدیون تاریخ دریانوردانی است که جزیره کیش را با صید مرغوبترین مروارید های خلیج فارس به قطب داد و ستد تجاری منطقه تبدیل کرده بودند.
خلیج فارس حالا چند سالی هست که دیگر از میان القاب پر طمطراق خود تنها به خاطرات گذشته خود بسنده کرده و دیگر کسی از مروارید های آن خبر ندارد.
در روزگاران گذشته نه چندان دور مرغوب ترین مرواريد جهان از اطراف جزاير کيش و بحرين صيد مي شد و این نشان از علاقه مشکل پسندان عاشق مروارید داشت. از انواع مرواریدهای جزیره كیش میتوان به مروارید یكه، گلوه، بهله و مروارید ناعم، ناعمه (خرده مروارید ) و بالاخره حصباءاشاره كرد.
ارزش بالاي اقتصادي، اشتغال زايي و کاربرد این دردانه خلیج فارس در جواهرسازي و صنايع دستي دريايي، از مهمترین دلایل صيد مروارید بوده است.
دکتر ایرج افشارسيستاني پدر خلیج فارس شناسی در کتاب خود تحت عنوان "جزیره کیش، مروارید خلیج فارس" می نویسد: «بر اساس گزارش ها هشتاد درصد مرواريد طبيعي و با کيفيت جهان تا قبل از سال 1339 هـ.ش در آب هاي خليج فارس صيد مي شد و ميانگين ارزش صادرات مرواريد و پوسته ي صدف مرواريدساز در نيمه ي دوم قرن سيزدهم هجري شمسي از بندرلنگه و جزيره ي کيش، حدود يک ميليون و پانصد هزار روپيه بوده است.»
بر اساس پژوهش های جدید، سديدالسلطنه بندرعباسی در کتاب خود با عنوان صید مروارید به اين مورد اشاره کرده و نوشته است: «مناطق هم جوار نيز از سواحل ماست.
در مجموع از خليج فارس 60 الي 70 ميليون روپيه مرواريد به دست مي آيد که از اين مقدار فقط پنج و یک دهم ميليون روپيه تعلق به ايران دارد. اين مقدار که مربوط به ايران است نيز در اصل و اساس فقط متعلق به بندرلنگه و جزيره ي کيش مي شده و ديگر نقاط چندان رونقي نداشته اند.»
مروارید کیش در جایی از تاریخِ معاصر، گم شد
تا سه دهه پیش در اطراف جزیره كیش حدود 10 تا 15 نفر صیاد با وسایل و ابزار قدیمی كه مورد استفاده پدران آنها نیز بوده به صید اتفاقی و تفریحی صدف مروارید میپرداختند و بدون برخورداری از ابزار امروزی صید و تنها به نیروی هوای ریههای خود تا عمق 15 و 20 متری آبهای اطراف كیش فرو رفته و صدفها را از كف دریا جدا كرده و با خود روی آب میآوردند. این صید سنتی هم فقط در تابستان انجام میگرفت.
در سالهای اخیر اكثر غواصان و شناورها از صید ماهی و مروارید كنار كشیده و بیشتر به كار داد و ستد یا حمل و نقل بار و مسافر میپردازند. اما چرا؟
مدیر محیط زیست جزیره کیش می گوید: تاریخ صید مروارید در خلیج فارس به زمان هخامنشیان بر می گردد و تا تقریبا 3 دهه پیش هم رواج داشت اما به دلیل افزایش صید، تخریب زیستگاه ها و افزایش دمای آب در خلیج فارس کم کم صید مروارید فراموش شد و حالا تنها از آن نامی به یادگار مانده است.
پاسخ مریم محمدی در حد توانایی های فعالیت های محلی او بودو به همین دلیل برای پیگیری بیشتر این موضوع تلاش کردم ابتدا از طریق درگاه اطلاع رسانی سازمان شیلات، جواب برخی از سوال هایم رابگیرم اما با نکته جالبی روبرو شدم و ان هم اینکه در قسمت جستجوی این پایگاه اگر کلمه "مروارید" را جستجو کنید هیچ پاسخی به شما نمی دهد.
تلاش بیشتری کردم تا از طرق مختلف با کارشناسان سازمان شیلات تماس بگیرم. پس از هماهنگی های فراوان و پاسخ به سوالات متعدد بالاخره موفق شدم با چند تن از کارشناسان این سازمان گفتگو کنم.
برنامه جامعی برای احیای مروارید وجود ندارد
کارشناس دفتر بازسازي ذخايرآبزي سازمان شیلات با بیان اینکه هدفگذاری این سازمان توجه به موضوعات زودباز ده همچون پرورش ماهی در قفس، میگو، صید فانوس ماهیان و پرورش ماهیان خاویاری، و حتی موضوعات جدیدی همچون مطالعه بر روی خیارها و عروس های دریایی است گفت: به دلیل کاهش نسل صدف های مولد و زمان بر بودن استحصال مروارید، چند سالی است برنامه جامعی برای احیای صدف های مروارید ساز وجود ندارد اما طرح هایی در دست اجرا است.
آقای مَدبیگی با بیان اینکه طرح های اصلی پرورش مروارید در گذشته وجود داشته است، یعنی تقریبا 20 سال پیش، به مرکز پرورش مروارید کیش و بندر لنگه اشاره کرد که بعدا فهمیدم مربوط به سال های 75 یا 76 است که بعد از اولین برداشت و مزایده صدف های بدست آمده از آن در هتل لاله تهران، به دست فراموشی سپرده شده اند.
این کارشناس سازمان شیلات که با سوال های متعدد من روبرو شده بود، مرا به مسئول ایستگاه تکثیر و پرورش صدف های مروارید ساز خلیج فارس معرفی کرد تا بتوانم اطلاعات بیشتری کسب کنم.
صید بی رویه در فصل تخم ریزی؛ خداحافظی با مرواریدها
صدف های مولد معروف به لب سیاه که بزرگترین و مرغوب ترین صدف های مروارید ساز جهان محسوب می شوند، زیستگاه آن در خلیج فارس و اطراف جزایر کیش، لاوان و هندورابی است.
اینها گفته های آقای رامشی است که با گفتن آن، تاکید داشت امکان احیای صدف های مروارید ساز لب سیاه وجود دارد اما به زمان نیاز هست.
مسئول ایستگاه تکثیر و پرورش صدف های مروارید ساز خلیج فارس در پاسخ به این سوال من که چرا به یکباره مروارید خلیج فارس فراموش شد؟ اینگونه پاسخ داد که با تقاضای زیاد برای این دُرِّ دریاهای جنوب که در صنایع جواهرسازی کاربرد بسیاری داشته و گوشت صدف های آن هم مصرف خوراکی دارد، صید آن به ویژه در فصل تابستان که فصل تخم ریزی صدف های مولد هست کم کم زیاد شدو تقریبا تا اوایل دهه 80 نسل صدف های مولد مروارید رو به نابودی رفت.
رامشی افزود: به این دلایل باید استفاده ماهیگیران جنوب از تورهای غیرمجاز، معروف به تورهای اسرائیلی که باعث نابودی مرجان ها و محیط زندگی صدف های دریایی هم می شد را اضافه کرد.
چرخه اقتصادی مروارید در جهان 190 میلیون دلار در سال؛ سهم ایران، صفر
مارکوپولو سیاحتگر ونیزی هم یاد و خاطره دردانه های کیش را در سفر نامه خود آورده و و بیان کرده که گردنبندی از مرواریدهای کیش بر گردن همسر امپراطور چین دیده که این نشان از قدمت و ارزش مرواریدهای خلیج فارس دارد، مرواریدهایی که تا همین دو سه دهه پیش اگرچه با صید بی رویه کمتر و کمتر شدند اما رونق اقتصادی خوبی به منطقه بخشیده و حرفه و پیشه بسیاری از ساحل نشینان بودند.
وقتی از مسئول ایستگاه تکثیر و پرورش صدف های مروارید ساز خلیج فارس در خصوص میزان دادوستد اقتصاد مروارید در جهان پرسیدم، پاسخش به شدت غافلگیرم کرد. 190 میلیون دلار ]تا حتی 500 میلیون دلار[ در سال پولی است که کشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، فیلیپین و مکزیک به جیب می زنند و سهم ایران از این بازار صفر است.
رامشی می گوید: سهم ایران از این بازار در حالی صفر است که هیچ یک از مرواریدهای موجود در این چرخه اقتصادی پر سود و اشتغالزا، به دلیل شرایط اکوسیستم ویژه خلیج فارس و ویژه تر در جزیره کیش، به پای کیفیت دردانه های این خاک پاره مرجانی نمی رسند.
کار احیا، کم رمق، اما آغاز شده
آقای رامشی با اشاره به اینکه کار احیای ذخایر مرواریدهای خلیج فارس در اطراف جزایر هندورابی و لاوان آغاز شده می گوید: لاروهای صدف های سازنده مروارید های لب سیاه را در اطراف این جزایر آغاز کردیم تا نسل صدف ها احیا شود اما برای برداشت اولیه باید 3 تا 4 سال صبر کرد.
از او پرسیدم حالا که صیادان درگیر کارهای دیگری شدند و دیگر این سنت هم فراموش شده چطور می توان این سنت و صنعت پر سود را احیا کرد و رونق بخشید؟
رامشی می گوید: سرمایه گذاران متعددی برای حضور در این میدان اعلام آمادگی کردند که در این راه چند عامل مانع از سرعت بخشیدن به احیای پرورش مرواریدها می شود که بلاتکلیفی حمایتی های مالی، وضعیت نامشخص اعطای زمین در برخی مناطق و همینطور طولانی بودن فرایند به ثمر رسیدن مرواریدها سرمایه گذاران را دلسرد و کم رمق کرده است.
چه باید کرد؟
کشورهای حاشیه خلیج فارس همچون، امارات و بحرین با سرقتِ دانشِ مروارید پروری از بومیان ساحل نشین ایرانی، امروزه به عنوان پرورش دهندگان اصلی مروارید در خلیج فارس مطرح اند. معطلی و درنگ جایز نیست. باید کاری کرد.
حالا که موسسه تحقيقات شيلات ايران فرایند تكثير مصنوعي صدف لب سیاه را با موفقيت به نتيجه رسانده است و دستيابي به بيوتكنيك تكثير صدف مرواريد ساز لب سياه و توليد صدفچه بصورت انبوه محقق شده نوبت آن رسیده که هم مسوولان و هم سرمایه گذاران آستین های همت خود را بالا بزنند، چرا که سهیم شدن در سود 190 میلیون دلاری و حتی گفته می شود تا 500 میلیون دلاری تجارت مروارید در کنار ایجاد فرصت های شغلی می تواند گامی موثر در تحقق اقتصاد دریامحور باشد که خود نقشی پررنگ در به ارمغان آوردن اقتصادِ مقاومتیِ پایدار، خواهد داشت.
مديريت پرورش مرواريد در کنار ارائه آموزش های هسته گذاري که خود يك فعاليت بسيار مهم است، درکنار اعزام كارشناسان به كشورهايي كه در اين زمينه صاحب فن هستند می تواند اين صنعت را به سمت شكوفایی سوق دهد.
سرمایه گذاران هم وارد میدان شوند و فراموش نکنند که تكثير و پرورش صدف يك پروسه چهار الي پنج ساله است، باید صبور بود و توجه داشت که اگر اين چرخه مرتبا تكرار شود نتايج حاصله بسيار سودمند خواهد بود و روزی خواهد رسید که دردانه های خلیج فارس بار دیگرخواهند درخشید.
نويسنده : مهدي هوشيار