پخش زنده
امروز: -
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت: بر اساس اعلام مرکز آمار ایران، حدود ۹۷ درصد از جمعیت ۱۰ تا ۴۹ سال کشور، باسواد هستند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، عبدالرضا فولادوند «معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی» با حضور در برنامه «صف اول» پنجشنبه شب شبکه خبر به پرسشها درباره اقدامات و برنامههای سازمان نهضت سوادآموزی پاسخ داد. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سؤال: از آمار شروع کنیم، آن ۴۷ درصد یا ۴۸ درصد روزهای ابتدای انقلاب تا الان ۹۷ یا ۹۸ درصد از میزان باسوادهای کشور عزیز ما هستند. الان بفرمایید میزان بیسوادی و آمار بیسوادها در کشور چقدر است؟
فولادوند: در سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۵۵، ۴۸ و ۸ دهم درصد ما باسواد داشتهایم. طبق آمار سال ۱۳۹۵، این عدد به ۹۴ و ۷ دهم درصد رسیده است. برآوردی که تا الان سازمان مرکز آمار اعلام کرده، حدوداً ۹۷ درصد از جمعیت ما باسواد هستند، یعنی حدود ۳ درصد جمعیت بی سواد داریم. این رنج سنی ۱۰ تا ۴۹ سال است، یعنی جمعیت هدف در حوزه سوادآموزی ۱۰ تا ۴۹ سال است، این جمعیت حدوداً یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تا الان بیسواد هستند.
سؤال: الان حدود ۴۵ سال از تأسیس سازمان نهضت سوادآموزی میگذرد. اتفاقات و اقدامات خوبی هم تا الان صورت گرفته است. چرا ما به عدد ۱۰۰ درصد باسوادی کامل در کشور نرسیدهایم؟
فولادوند: در تمام دنیا این عدد ۱۰۰ درصد نخواهد رسید. بالاخره یک عدهای استثناء هستند، عدهای آموزش ناپذیر هستند، عدهای به دلایل بیماری و ناتوانیهای ذهنی، توان سوادآموزی را ندارند و بخشی از جمعیت جامعه هستند. پس ما نباید منتظر باشیم که حتماً ریشه بیسوادی از بین برود و سوادآموزهای ما به ۱۰۰ درصد برسد. در جوامع پیشرفته هم بررسی کنید، در کشورهای توسعه یافته هم آمار ۱۰۰ درصد باسواد را نداریم.
سؤال: در مطالعهای که داشتم دیدم رشد شتابان ما برای سوادآموزی در این چهار دهه خیلی بیشتر از آن نرم جهانی بوده است. با تلاشهایی که میشود به ۱۰۰ درصد نزدیک شویم. به نظر شما چه موانع و مشکلاتی بر سر راه سازمان شما یا حتی وزارت آموزش و پرورش قرار دارد که باعث شده این عدد هنوز به ۱۰۰ درصد نزدیک نشود؟
فولادوند: ببینید ما از ابتدا جریان سوادآموزی، هفتم دیماه سال ۱۳۵۸، رشد شتابانی را تجربه کردهایم. هر چه ما به این ایام نزدیکتر میشدیم، سرعت این رشد کمتر شده است، به دلیل اینکه جمعیت بیسوادی ما سن بالاتری دارند، انگیزه کمتری برای باسواد شدن دارند. استحضار داشته باشید، ما در طول این ۴۵ سال، مراحل گوناگونی را طی کردهایم و این رشد هم بیشتر برای دو دهه ابتدایی اوایل بعد از انقلاب است، آن انگیزه میتواند عامل اصلی باشد. فرهنگهای گوناگون، فقر فرهنگی، فقر مالی، باعث شده است که جوامع ما بیشتر به فکر کسب درآمد باشند. برای اینکه ما آموزش سوادآموزی را درکنار کار توسعه بدهیم، در حوزه وزارت جهاد کشاورزی کتابهایی را تدوین کردهایم که درکنار کسب حرفه سوادآموزی را توسعه دادهایم و به نوعی سواد را درکنار کار روزمره بیسوادها آوردهایم و به کمک آن هم توانستهایم تعدادی به افراد باسواد جامعه مان اضافه کنیم.
سؤال: یعنی همان مهارت آموزی؟
فولادوند: بله، مهارت آموزی فعلی الان مهارت شغلی محسوب نمیشود، اما در کنار کار روزمره در همان مباحث اولیهای که ما باید در بحث ترویج کشاورزی و دامداری و باغداری داشتهایم، توانستهایم آن مفاهیم کشاورزی، آن محتوای آموزشی را تهیه کنیم و به صورت کتابچههایی در اختیار کشاورزان بگذاریم. هم مهارت کشاورزی آنها ارتقاء پیدا کرده است و هم سواد آنها. این یکی از کارهای بسیار مهمی است که ما توانستهایم با سایر وزارتخانهها به پیش ببریم و خوشبختانه مثمرثمر هم بوده است.
سؤال: این همان گام سومی است که چند وقت پیش به آن اشاره کرده بودید؟
فولادوند: گام سوم، بحث مهارتهای سبک زندگی دارد. ما اگر آموزش رسمی را به عنوان گام اول محسوب کنیم و بحث سوادآموزی را برای جاماندگان از تحصیل رسمی بعنوان گام دوم به حساب بیاوریم، بحث فرا گرفتن مهارتهای سبک زندگی و مهارتهای فردی و اجتماعی را بعنوان گام سوم سوادآموزی باید محسوب کنیم.
سؤال: یعنی همان تربیت در کنار تعلیم؟
فولادوند: بله.
سؤال: برگردیم به مقوله آمار، به هر حال آن چیزی که ما در خبرها و در مصاحبهها میبینیم یک مقدار تناقض وجود دارد. در بخشی از آمارها است که ۱۱ میلیون نفر را این سازمان در این چهار دهه تا الان باسواد کرده است، در بخشی از آمارها ۹ میلیون است. موضوعی که مورد مناقشه مجلس هم بود اینکه آیا همه ۹ یا ۱۱ میلیونی که آمدهاند و تحت پوشش سازمان نهضت سوادآموزی قرار گرفتهاند، آیا حداقل دوره اول که باید ۴۰۰ ساعت آموزش ببینند و پایه اول و دوم و سوم ابتدایی را سپری کنند، به پایان رساندهاند یا خیر. ظاهراً چیزی حدود ۲ میلیون نفر فقط موفق شدهاند پایه سوم را اخذ کنند و بقیه جاماندگان همین عددی هستند که جزء آمار شما جزء باسوادها حساب میشوند؟
فولادوند: اگر اجازه بدهید آمار را دقیقاً براساس آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرده است، عرض کنم. شاخصها متفاوت است، شاخصهای متفاوت آمارهای متفاوتی را به وجود میآورد و این آمارها درکنار هم که گذاشته میشود، فکر میکنیم تناقض دارد، در حالی که باید شاخص را اول ببینیم. بعنوان مثال گروه سنی ۶ سال و بالاتر، یک گروه سنی ویژهای است. الان ما براساس برآورد مرکز آمار در سال ۱۴۰۲، ۹۰ ممیز ۷ دهم درصد باسواد داریم.
سؤال: وقتی وارد کلاس اول شده باشند جزء آمار باسوادی محسوب میشوند؟
فولادوند: کسی که دوره اول سواد آموزی را گذرانده باشد.
سؤال: یعنی پایه اول و دوم و سوم که سواد خواندن، نوشتن و حساب و کتاب را بداند؟
فولادوند: بله، یک عنوان دیگری داریم گروه سنی ۱۰ سال و بالاتر، الان ۹۰ درصد براساس برآورد سال ۱۴۰۲ مرکز ایران داریم. گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال، با توجه به اینکه ۱۰ تا ۴۹ سال جمعیت هدف سازمان نهضت سوادآموزی است، ۹۶ و ۹ دهم درصد برآورد شده است در سال ۱۴۰۲. اینها با عددی که در سرشماری سال ۱۳۹۵ به دست آمده، متفاوت است. دوستان مراجعه میکنند به مرکز آمار، براساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، آماری داریم که از این آماری که عرض کردم، کمتر است. این برآورد آماری است که هفت سال بعد از ۹۵ را برآورد کرده است.
سؤال: آماری که سازمان نهضت سوادآموزی در طول این چهار دهه تلاش کرده است و جمعیتی را باسواد کرده است، چند میلیون نفر هستند؟
فولادوند: شناسایی، جذب، آموزش و باسوادی بیش از ۸ و نیم میلیون نفر از افراد بی سواد تا سطح دوره سوادآموزی معادل سوم ابتدایی. آموزش حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر از افراد کم سواد تا سطح دوره انتقال، معادل پایان دوره ابتدایی است. آموزش بالغ بر ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از افراد کم سواد جامعه در غالب برنامههای آموزشی مداوم و تحکیم سواد. اینها شامل آن ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر میشوند برای اینکه دوباره بی سوادی در اینها برگشت نکند و با محتوای آموزشی ویژه اینها را در دوره تحکیم تقویت کردهایم. آموزش قریب به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر از کودکان لازم التعلیم در طی ۱۴ سال، برای کمک به آموزش رسمی کشور به منظور انسداد ورودی بی سوادی. در اوایل انقلاب، در حوزههایی ما آموزش و پرورش نتوانسته است توسعه پیدا کند و آموزش و پرورش رسمی نداشتهایم. حوزه سوادآموزی به کمک وزارت آموزش و پرورش آمده است و آموزش رسمی را طی ۱۴ سال در آن مناطق که آموزش و پرورش نتوانسته فعالیت کند، آنجا فعالیت داشته است و یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر را آنجا آموزش داده است. آموزش بیش از ۳۳۰ هزار نفر عشایر در دورههای سوادآموزی، ۳۳۰ هزار نفر هم از عشایر را آموزش داده است. آموزش بالغ بر ۹۲۰ هزار نفر از اتباع و مهاجران خارجی، افغانستانی و عراقی و ... در دوره سوادآموزی که این هم با کمک بعضی از مؤسسات بین المللی، یونسکو و سایر مجموعههای بین المللی انجام گرفته است. تحت پوشش قرار دادن بیش از ۸ هزار نفر از زندانیهای بی سواد و کم سواد که با کمک امور زندانها و قوه قضائیه این کار بسیار مهم و مؤثر انجام پذیرفته است. آموزش حدود ۶۰۰ هزار نفر از اولیاء دانش آموزان در دورههای سوادآموزی. ما در بحث مدرسه محور که با بررسی سوابق تحصیلی اولیاء به این نتیجه رسیدهایم، ۶۰۰ هزار نفر از اولیاء را در طول این چهل و خوردهای سال، باسواد کردهایم. آموزش بیش از ۵۴۰ هزار نفر از سربازهای بیسواد و کم سواد، این خیلی مهم است و اجرای طرح آموزش مقدماتی رایانه به سوادآموزان، دوره انتقال برای بیش از ۴۴ هزار نفر، از مهمترین برنامهها و آماری بود که از فعالیتهای ۴۵ سال گذشته وجود داشته است.
سؤال: برویم سراغ برنامه هفتم، ما سال اول اجرای برنامه هفتم هستیم، احکامی تصویب شده است. اگر من بخواهم به عقبتر بیایم و مقدمه چینی کنم برای رسیدن به برنامه هفتم، باید به سراغ ماهیت خود سازمان نهضت سوادآموزی برویم. سال ۹۰ و ۹۱ در یک بازه زمانی بحث شد که این سازمان جمع شود و ترکیب شود و زیرمجموعه مدارس ابتدایی وزارت آموزش و پرورش شود. سال گذشته دوباره در مجلس این موضوع مطرح شد که اصلاً ما چیزی بعنوان معلم نهضت سوادآموزی نداشته باشیم. الان با توجه به اینکه کمیسیونهای مختلف برای تلفیق، برای تعریف بودجه سال بعد، خود برنامه هفتم بعنوان یک سند بالادستی پیش روی شما است، نتیجتاً تکلیف سازمان شما در آینده چه خواهد بود و چه احکامی بر دوش شما است؟
فولادوند: همانطور که فرمودید یک بحث انحلال، یک بحث ادغام و یک بحث تداوم فعالیتها بود. عدهای هم برداشتهای متفاوت از فعالیتها و حوزه سوادآموزی داشتند. اما آن چیزی که مهم است، ما سواد را نباید صرفاً به خواندن و نوشتن محدود کنیم، یادگیری خواندن و نوشتن و حساب. اگر این به معنی سواد باشد، این مفهوم مفهومی است که در یونسکو سال ۱۹۱۵ ارائه شده است. استحضار دارید، ۴ مرحله تعریف از سواد را توسط یونسکو داریم که آخرین آن قدرت تغییر در روند زندگی است، یعنی کسی میتواند سواددار باشد که بتواند براساس مهارتهای ۱۲ گانه بتواند زندگی اش را تغییر دهد، یعنی اگر کسی نتواند زندگی اش را تغییر دهد بیسواد محسوب میشود. در بحث تعریف سواد، ما در اوایل قرن بیستم، بحثی را داشتیم، کسی که سواددار بود، میتوانست خواندن و نوشتن و حساب را بلد باشد. در اواخر قرن بیستم آوردند علاوه بر اینکه خواندن و نوشتن و حساب را باید بلد باشد، باید بتواند با کامپیوتر کار کند و علاوه بر آن بتواند یک زبان خارجی هم استفاده کند، به او میگفتند باسواد. اما بعد در سال ۲۰۱۰ بود که یک تعریف جدیدی از سواد آمد که گفتند در حوزه یونسکو کسانی باسواد هستند که بتوانند این ۱۲ مهارت را کسب کنند. سواد عاطفی، توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان، سواد ارتباطی توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی، سواد مالی، توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پس انداز و توازن دخل و خرج. سواد رسانهای که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است. سواد تربیتی، توانایی تربیت فرزند به نحو شایسته، سواد رایانه دانستن راهبری رایانه، این با آن متفاوت بود، آن را باید میتوانستید استفاده کنید از رایانه، اینجا توانایی دانستن راهبری رایانه است. سواد سلامتی، دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم، کنترل بیماری و الا آخر. یک نکتهای را عرض کنم اینکه سواد انرژی، توانایی مدیریت مصرف انرژی، اگر یک فردی این مهارتها را آموزش ببیند، باسواد است.
سؤال: این الزامی است که برای همه اقشار جامعه لازم است تا تحصیلکردههای سطح دانشگاهی.
فولادوند: اما ما در سند تحول بنیادی آموزشهایی داریم تحت عنوان ساعتهای ششگانه سند تحول. اگر ما بخواهیم این ساحتهای ششگانه در جامعه ما توسعه پیدا کند، جامعه هدف ما آموزش ببینند و این ساحتها را یاد بگیرند، صرفاً نمیتوانیم به خواندن و نوشتن اکتفا کنیم که بخواهیم حوزه سوادآموزی را تحویل حوزه ابتدایی بدهیم.
سؤال: این ابزار که در طول مسیر است، مقدمهای برای رسیدن به این مرحله است؟
فولادوند: بله، ما باید عبور کنیم به همین خاطر میبینیم که در برنامه هفتم قید انحلال و اقدام را زدهاند و دارند حوزه سوادآموزی را به سمت آموزشهای مهارتی میبرند. اگر متن حکم مجلس شورای اسلامی را بخوانم، پی میبرید که آنها به دنبال چه هدفی در این توسعه هستند. جدول بازنگری برابر بند ب ماده ۹۱ برنامه هفتم پیشرفت. وزارت آموزش و پرورش مکلف است اساسنامه نهضت سوادآموزی جمهوری اسلامی، مصوب ۳/۳/۱۳۶۳ را با هدف ریشه کنی کامل، بیسوادی مطلق و توسعه سواد و در جهت ارتقاء سواد عمومی، جامعه مبتنی بر مفاهیم جدید و آموزش مستمر همگانی مورد بازنگری قرار داده است و ظرف مدت شش ماه پس از لازم الاجرا شدن این قانون اقدام قانونی لازم را انجام بدهد. اینجا میگوید که باید اساسنامه گذشته را بیاورید و بازنگری کنید بر اساس این سرفصلهایی که در متن حکم آمده است.
سؤال: مجلس این را سال قبل هم مکلف کرده بود، در ابتدای برنامه هفتم؟
فولادوند: همین که الان دارد انجام میگیرد.
سؤال: چه اقداماتی برای بهروزرسانی آن انجام شده است؟
فولادوند: مراحل پایانی اش دارد انجام میشود.
سؤال: یعنی سندی تدوین میکنید؟
فولادوند: بله، اساسنامه الان نوشته شده است، مراحل پایانی آن در وزارت آموزش و پرورش دارد به اتمام میرسد و به هیئت دولت میرود و آنجا به عنوان لایحه به مجلس بر میگردد.
سوال: سازمان را تعریف کنیم و برای آن ریل گذاری کنیم و مطابق آن حرکت کنیم اهم مواردی که در این اساسنامه ملاحظه داشتید بیان بفرمایید؟
فولادوند: بر اساس تصمیمی که در وزارت آموزش و پرورش اتخاذ شده است، سازمان از این به بعد اسمش میشود سازمان نهضت سوادآموزی و آموزش عمومی بزرگسالان آموزش عمومی بزرگسالان اضافه میشود.
سوال: چقدر طولانی؟
فولادوند: بله، چون جمعیت هدفش خیلی زیاد است، بیشتر با هدف آموزش بزرگسالان آموزشش را متمرکز میکند.
سوال: یک بازه زمانی بحث شد که جمع شود و ذیل آموزش و پرورش در مقطع بزرگسالان دیده شوند، این عزیزانی که قرار است سوادآموزی کنند. آموزش و پرورش دید این امکان را برای تامین معلم و فضای آموزش ندارد که باز کنار گذاشته شد، شما چه تصمیمی گرفتید سازوکار جدیدی تعریف کنید که ذیل آموزش بزرگسالان تعریف شود این نهضت؟
فولادوند: اداره شدن این سازمان توسط هیئت امناست که این سازمان را اداره میکند.
سوال: کجا تعریف خواهید کرد، تعیین کننده هیئت امنا مثلا در استان اصفهان چه کسی است؟
فولادوند: در سازمان مرکزی هیئت امنایی خواهد شد که وظایف هیئت امنا مشخص است. اما وظایف سازمان در اساسنامه فعلی که سازمان براساس آن اداره میشود وظایف سازمان در دو بند آمده است، الف آموزش بزرگسالان در حد خواندن، آموزش و آموختن حساب، این تغییر کرده است این بند، شده است آموزش عمومی بزرگسالان از خواندن، نوشتن، آموختن حساب تا پایان دوره اول متوسطه، یعنی دوره اول متوسطه بزرگسالان هم میآید و سواد آموزی توسعه پیدا میکند. بند ب ماده چهار اساسنامه فعلی گفته است تربیت و بالا بردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزی در محدوده ضوابط سوادآموزی است. این تغییر کرده و اصل تغییرات در اساسنامه در این بند است و آموزش همگانی شده و توانمندسازی افراد بر اساس نیازهای فردی و اجتماعی به اقتضای نیازهای روز، مهارتهای زندگی، حقوق شهروندی، اصلاح الگوی مصرف، آشنایی با قانون اساسی، کنترل خشم، آداب همسایه داری، تکلیف فردی و اجتماعی، فناوریهای نوین و الی آخر.
سوال: با چه جامعه هدف و چه سن و سالی؟
فولادوند: این تطبیق میکند با آن ساعت شش گانه که در سند تحول آمده با دوازده مهارتی که یونسکو تعریف کرده است. ما اینجا جمعیت هدف را این جوری تعریف کردیم، همه افرادی که تحت پوشش نهضت سوادآموزی قرار میگیرند، اعم از بی سواد، کم سواد و افرادی که تحت پوشش نهضت سوادآموزی نیستند و توانایی به گذراندن دورههای بند دو را دارند.
سوال: این سند را خود سازمان شما اجرا خواهد کرد آیا در توانایی شما و ظرفیتهای تان و پرسنل تان است؟
فولادوند: اصل اساسی توان ما در حوزه نیروی انسانی است، وزارت آموزش و پرورش قویترین نیرو مجموعه نیروی انسانی را دارد.
سوال: برای تبدیل وضعیت عزیزان آموزش یاران و برای حمایت و استخدام آنها و معیشت این عزیزان چه اقداماتی صورت گرفته و چه برنامههایی را در پیش رو دارید؟
فولادوند: همان طور که استحضار دارید، تمام آموزش دهندگانی که قبل از سال ۹۱ فعالیت داشتند، اینها بر اساس مصوبه مجلس جذب وزارت آموزش و پرورش شدند از سال نود و یک به بعد صرفاً ما خرید خدمات از موسسات آموزشی کردیم.
سوال: همه آنها قبل از نود و یک جذب شدند؟
فولادوند: بله، تعیین تکلیف شدند با تصویب مجلس شورای اسلامی، بعد از سال ۹۱ تا امروز همه خدمات مورد نیازمان از موسسات آموزشی را به نوعی خریداری کردیم دوستان عزیزی که تحت عنوان آموزش دهنده الان صحبت کردند در این گزارش و من چندین بار خدمت این عزیزان رسیدم، با آن موسسات قرارداد دارند، با آموزش و پرورش قرارداد ندارند، آن موسسات خصوصی با ما قرارداد دارند، ما خدمات آموزشی از آنها خریداری کردیم. موسسات آموزشی هستند که مجوز دارند، اما دوستان عزیز ما رابط استخدامی با ما ندارند، سال ۹۱ به قبل با ما رابطه استخدامی داشتند، حداقل حقوق شان را از ما گرفته بودند، اسناد مالی هم وجود داشت و تایید میکرد که این دوستان بالاخره حقوق شان از آموزش و پرورش گرفتند و رابطه کاری داشتند الان هم در مجلس شورای اسلامی چه در قانون بودجه ۱۴۰۳ و در قانون ۱۴۰۴ هم باز تکرار خواهد شد، کسانی که از این عزیزانی که الان معترض بودند و معتقد بودند که هیچ گونه خودشان میگفتند ارتباطی با آموزش و پرورش ندارند و حقوقی ندارند و در عین حال که اینها قرارداد با آن موسسات دارند در قانون بودجه آمده است، کسانی که در ۵ سال گذشته، حداقل یک سال و در هر هفته ۲۴ ساعت تدریس داشتند اینها میتوانند به عنوان حق التدریس در آموزش و پرورش از آنها استفاده شود یعنی این نیروهای شرکتی که تحت مسئولیت شرکت وارد کلاسها شده بودند و خدمات ارائه دادند را وزارت آموزش و پرورش به عنوان حق التدریس از آنها استفاده کند، الان هم هر استانی که نیاز داشته باشد از این همکاران عزیز ما استفاده میکند، در بعضی از استانها مازاد نیرو داریم، ما نمیتوانیم براساس اینها به عنوان حق التدریس استفاده کنیم حتما برای شان کلاس درس تهیه و کلاس درس آماده کنیم، در سالهای آینده میشود از این دوستان استفاده کرد، اما یک نکته هم بگویم مقام مالی وزارت و مجموعه وزارت آموزش و پرورش تا به حال مصوبات مجلس را اجرایی کردند و آقای وزیر پای این کار است و تلاش میکند که این تبدیل وضعیتها انجام بگیرد، تقریباً ۲۶ هزار نفر را ما در اسناد و مدارک مان را داریم و ارائه دادهایم، آمار و رشتههای شان و استانهای شان و مقاطعی که تحصیل کردند و پیگیر کارشان هستند و اینطور نیست که ما این دوستان را رها کرده باشیم و معتقدیم که زحمت هم کشیدند، اما وزارت آموزش و پرورش پیگیر کارشان است، بعضی از نمایندگان و کمیسیون آموزش و تحقیقات پای کار دوستان هستند امیدواریم مشکل این دوستان هم حل شود.
سوال: در کنار کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس کمیسیون اجتماعی هم پای کار است، در کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم صراحتاً آمده است، از روی متن بخوانم مصوبهای در مورد نیروهای نهضت که شرکتی هستند و باید تعیین تکلیف شوند و از سال ۹۱ به بعد که با سازمان شما همکاری میکنند.
فولادوند: فعلا نگفتند تعیین تکلیف، گفتند اطلاعات شان را بارگذاری کنید که ما هم بارگذاری کردهایم.
سوال: روزنههای امیدی به این دوستان میتوانید بدهید؟
فولادوند: قول که نمیتوانیم بدهیم.
سوال: در برنامه هفتم دیده شده است و میتوانید اجراش کنید؟
فولادوند: دوستان باید بدانند موضوع در حال پیگیری و حل شدن است، امیدواریم این مشکل حل شود، چون در سنوات گذشته ما بارها و بارها تبدیل وضعیت این دوستان را داشتیم، فکر کنم این آخرین گروهی است که میخواهد تبدیل وضعیت شود و یک نکته مهم این است که براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ورودی نیرو به وزارت آموزش و پرورش صرفاً از دو مسیر ممکن است، دانشگاه فرهنگیان، دانش آموزانی که کنکور قبول شده و کارشناسی قبول شده و به عنوان معلم و دبیر استخدام میشوند و کسانی که ماده ۲۸ شرکت کرده و پذیرفته میشوند. کسانی که میخواهند استخدام شوند باید از این دو مسیر یا مصوبه مجلس محترم باشد، ما علاوه بر این عزیزان دوستان دیگری هم هستند، خریدخدماتی را داریم، نیروهای پیش دبستانی داریم، نیروهای طرح امین را داریم، صرفاً این عزیزان به تنهایی نیستند و آنهایی که در قانون بودجه ۱۴۰۳ به صراحت آمده، آنها همان طور که مجلس مصوب کرده است الان استفاده میکنیم.
سوال: شما اشاره کردید در حال تدوین اساسنامهای هستید که مجلس مکلف کرده به این بهروزرسانی و نوآوری که کلمهای با آموزشهای نوین برای شما تکلیف کرده است که به این سمت بروید؟ اشاره کردید هم به شش ساحتی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که از سال ۹۰ اشاره شده است آمده است و هم ۱۲ مهارتی که سازمان یونسکو از شما خواسته است، برای تامین نیروی انسانی ماهر، سواد و دلسوز که دغدغه دیگری نداشته باشد و بتواند این آموزهها را به داوطلبان و دانش آموزان منتقل کند چه برنامهای دارید برای این که نیروهای ماهر و زبده و کارآزموده به عرصه آمده و کار را شروع کنند؟
فولادوند: ماده هشت اساسنامه پیشنهادی نیروی انسانی سازمان را تعیین تکلیف کرده است.
سوال: چه تعداد نیرو در سازمان دارید؟
فولادوند: سازمان ما زیرمجموعه آموزش و پرورش است.
سوال: نیروهای مستقلی در کل کشور دارید؟
فولادوند: الان با وجود این که دوستان عزیز به عنوان حق التدریس به حساب آمدند نیروی مان با آموزش و پرورش یکی است و جدا نیستیم.
سوال: حقوق بگیران نهضت سواد آموزی؟
فولادوند: آنها هم زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش هستند.
سوال: عدد مستقل ندارید؟
فولادوند: ۲۶ هزار نفر فعال و کلاسهای ما را اداره میکنند، ۳۱۰ هزار نفر ما دانش آموز داریم، از طرف دیگر حدودا ۱۷ هزار ما کلاس فعال داریم، کسانی که میگویم که اضافه بر ۱۷ هزار کسانی هستند که یا جا ماندهاند قبل از سال ۱۳۹۱ یا فعال نیستند، اما جمعا ۲۶ هزار نفر هستند. نیروی انسانی از دو محل تامین میشود، پیش بینی و تامین نیروی انسانی مورد نیاز براساس سند جامع نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش، بر اساس بند ب ماده ۸۸ قانون برنامه پیشرفت، وزارت آموزش و پرورش مکلف به تدوین سند جامع شده است. نیروی مورد نیاز در حوزه نهضت سواد آموزی هم در این سند پیش بینی خواهد شد و از بین همکاران مان ما نیروی مان تامین میکنیم و تربیت و تامین نیروی انسانی متخصص ویژه بزرگسالان در صورت لزوم از طریق دانشگاههای فرهنگیان و سایر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی تعریف خواهد شد.
سوال: در چند برنامه مختلف در خدمت عزیزان از وزارت آموزش و پرورش در حوزههای گوناگون بودیم، خودشان با کمبود معلم و مربی مواجهاند. سال گذشته معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش همین نکته را موقع ادغام گفته بودند که در توان ما نیست که باری از دوش نهضت سوادآموزی برداریم یا ترکیب شود با آموزش ابتدایی، مشخصاً شما نیروی آموزش دهنده تان از خود آموزش و پرورش تامین خواهید کرد؟
فولادوند: بر اساس قانون بودجه ما باید از بین همکاران رسمی وزارت آموزش و پرورش، نیروهای بازنشسته و نیروهای حق التدریس استفاده کنیم.
سوال: اینها را به صورت خرید خدمات به کار خواهید گرفت؟
فولادوند: نه اینها به صورت حق التدریس هستند، این دوستان هم با حق التدریس کار میکنند تا تعیین تکلیف شوند ما مشکل نیرو نداریم.
سوال: شما معلمی که ۴۴ ساعت در هفته تدریس کند که شده است ۴۰ ساعت، وقتی شما اضافه شوید، فرض کنید یک معلم ابتدایی، دوره اول ابتدایی تدریس میکند، شما میخواهید به خدمت بگیرید و این سند و اساسنامه را از سال آینده اجرایی کنید باید این نیرو بتواند بیاید؟
فولادوند: چون فعالیتهای ما مدرسه محور میشود، در همان مدرسه یک کلاس، دو کلاس در شیفت بعد از ظهر کلاس سوادآموز داریم.
سوال: آن مازادی که معلم بیاید، مازاد برای او حساب میشود؟
فولادوند: مدیریتش شیفت بعدازظهر را به عهده میگیرد یا یکی از معاونین، همکاران هم هر کدام خواستند حق التدریس میگیرند یعنی کلاس اضافه و حق التدریس پرداخت میکنند و منبع درآمدی برای همکاران خواهد بود.
سوال: یکی از مشکلاتی که معمولا نهضت سواد آموزی در این چهار دهه با آن مواجه بوده شناسایی افراد بی سواد است شما به آمار نفوس و مسکن اشاره کردید ولی خیلی سخت دنبال میشود و بی سوادها به نوعی کمتر تمایل داشته یا امکانش را داشتند به محل تحصیل بیایند و سواد بیآموزند. برای دو سه درصدی که باقی مانده چطور شناسایی یا دعوت کنید عزیزان که سواد را یاد بگیرند؟
فولادوند: سامانههایی را داریم که تمام اطلاعات تحصیلی هموطنان در آن بارگذاری کردیم، با کمک سایر وزارت خانه ها، سامانهای وزارت آموزش و پرورش دارد که به محض اینکه یک مدرک تحصیلی برای یک نفر صادر میشود آن جا اطلاعاتش ثبت شده است، سامانههایی سایر وزارت خانهها دارند، مثل سامانه سیب وزارت بهداشت و درمان، از آن سامانه هم ما استفاده کردیم، از سامانه ثبت احوال استفاده کردیم و به نوعی ما آدرس بی سوادها را داریم، مشخصات شان را داریم، چه استانهایی بیشترین حجم بی سواد را دارند، اما مشکل ما عدم انگیزه آموزش سوادآموزان است.
سوال: در چه رتبههای سنی هستند این عزیزان؟
فولادوند: الان آقای قرائتی یک مثالی دارد میزند، میگوید که درخت گردو که گردوهای شان میچینید آن نوک درخت بلاخره چند تا گردو میماند. الان کسانی بی سواد هستند که واقعا بررسی کنید، مشکلی برای سواد دار شدن دارند، اما این مشکل از ناحیه وزارت آموزش و پرورش و سازمان نهضت سواد آموزی نیست، فعالیتهای آموزش و پرورش در دور افتادهترین روستاها وجود دارد، آن میل و رغبت و انگیزه و عوامل گوناگون باعث میشود که این درصد و حجم وسیعی از آنها بیماریهای خاصی دارند، بعضیها آموزش پذیر نیستند، ما در کل کشور این آمادگی را داریم، وزارت آموزش و پرورش در دورافتادهترین روستاها پرچمش به اهتزاز درآمده و کلاسش برگزار است و مشکل و مانع از مسیر آموزش و پرورش نیست، عوامل دیگر مثل فقر و فرهنگهای غلطی که با سواد میانه خوبی ندارند ولی اینها بیشتر سن و سال شان بالای ۴۰ سال است، دانش آموزان ما با تلاش و کوشش حوزه ابتدایی کمترین بازمانده از تحصیل را دارد و باید مبادی بی سوادی مسدود شود که این وضعیت حفظ شود.
سوال: اگر نکتهای در پایان است بفرمایید؟
فولادوند: کسانی که در طول ۴۵ سال گذشته در راستای تعلیم و تربیت مخصوصاً در حوزه نهضت سواد آموزی تلاش کردند باید این جا از آنها یاد کنیم. کسانی که الان بازنشست شدند و الان مشغول هستند و همچنین آموزش دهندگان عزیز و سوادآموزان عزیزی که با انگیزه آمدند از آنها تقدیر و تشکر کرده و از شما از صدا و سیما که در این هفته در کنار ما بوده و فعالیتهای حوزه نهضت سواد آموزی را به سمع و نظر هموطنان رساندند تشکر میکنم.